عشق
ه کودکی گفتند : عشق چیست؟ گفت : بازی. به نوجوانی
گفتند : عشق چیست؟ گفت : رفیق بازی. به جوانی
گفتند : عشق چیست؟ گفت : پول و ثروت.
به پیرمردی گفتند : عشق چیست؟گفت :عمر.
به عاشقی گفتند : عشق چیست؟
چیزی نگفت.آهی کشید و سخت گریست
از یه جایی به بعد . . .
دیگه دوس نداری هیچکس رو به خلوت خودت راه بدی
حتی اگه تنهایی کلافه ات کرده باشه ..
از یه جایی به بعد . . .
وقتی کسی بهت می گه دوست دارم ،
لبخند میزنی و ازش فاصله میگیری ..
از یه جایی به بعد . . .
فقط یه حس داری حس بی تفاوتی
نه از دوست داشتن ها خوشحال میشی
و نه از دوست نداشتن ها ناراحت
از یه جایی به بعد . . .
توی هیجان انگیز ترین لحظه ها هم
فقط نگاه می کنی
برای بدست آوردنت نمی جنگم… !
به تکدی قلبت هم نمی آیم… !
دوستــــــــــــــت دارم،،،
فارغ از داشتنت….
نه التماس میکنم
نه خیره خیره نگاهت
فقط آه میکشم و سکوت میکنم
همین آه برای تمام زندگی ات کافیست
روزی که نگاهمان در هم آمیخت …
می خواستم بگویم که…
اما سکوت کردمحس کردم ، ازنگاهم ، رازم را خوانده باشی …
نظرات شما عزیزان:
♥ سه شنبه 27 خرداد 1393برچسب:, ساعت 19:26 توسط آرش
ڪآمنتـ